شبیه ترین روشنفکر به انسان ایرانی
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۳۷۹۸۷
بزرگراهی را به نام یک نویسنده کردن و یا گران ترین جایزه ادبی مملکت را به نام نویسنده ای که سخت از این عوالم گریزان بود ثبت کردن، حجابی عظیم خواهد شد برای ارتباط بی واسطه با او. اما از آن طرف هم همه فجایع وضع موجود را به او نسبت دادن و حتی آخوند بودن پدرش را به جرائم او افزودن به همین نسبت می تواند ماجرا را حال بهم زن و سیاسی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اوایل انقلاب خیلی از شبه منتقدان از همین حرف ها درباره اقبال مردم به شعر شهریار می گفتند. می گفتند چون حکومت شعر شهریار را تبلیغ می کند شعر او در گرفته است اما زمان گذشت و غربال به دستان از عقب کاروان آمدند و ثابت شد هیچ حکومتی نمی تواند باعث نفی و اثبات شاعر و نویسنده شود. یک نکته جالب: این شب ها شبکه افق در برنامه به افق فلسطین بارها و بارها از اشعار شاملو بر روی تصاویر حمله صهیونیست ها به غزه استفاده کرد. توجه بفرمایید: شبکه افق. در برنامه ای برای فلسطین. اشعار شاملو. بنده خدا شاملو در همه عمرش حتی تصور چنین چیزی را هم نمی توانست بکند. اما جدای از همه مسائل فرامتنی، چنین اتفاقی قدرت شعر و ادبیات و فرهنگ و هنر را نشان می دهد و بار دیگر به همگان اثبات می کند:
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
دوران هیچ منزلتی پایدار نیست
خب، برگردیم به جلال آل احمد. نویسنده ای که سهم بزرگی در تحول نثر فارسی داشت. نویسنده ای که زیباترین جستارهای فرهنگی و اجتماعی معاصر ما متعلق به اوست. نویسنده ای که حتی یادداشت ها و نامه های خصوصی اش را می توان به عنوان یک اثر درخشان ادبی خواند و لذت برد. نویسنده ای که هنوز کلی ریزه کاری های هنری و ادبی کشف نشده دارد و حالاها حالاها می توان آثارش را بالا و پایین کرد و از آن ها چیزی یاد گرفت. اما همین نویسنده خلاصه شده است در فلان جمله ای که در غربزدگی درباره شیخ فضل الله نوری نوشته است. و به استناد همان یک جمله یا شده است مظهر شریعت و دفاع از اسلام ناب و یا شده است نماد دفاع از استبداد و ارتجاع. و کافی است کسی حوصله کند و همان غربزدگی را بخواند تا بفهمد اصلا از این خبرها نیست و حتی اگر حوصله خواندن غربزدگی را ندارد نگاهی به همان خسی در میقات بیندازد تا بفهمد نویسنده پُر شَر و شور زمانه ما نه عابد و زاهد است و نه فاسق و فاجر. نه پایبند زمین است و نه سودای آسمانی شدن دارد. عاشقی است سرگردان و معلق میان زمین و آسمان. شبیه ترین روشنفکر به انسان ایرانی. پُر از تناقض.اصلا بد یا خوب همین است که می نماید. در مقام آینگی:
صافی دل چیست از تمیز گذشتن
آینه با خوب و زشت کار ندارد
و من و تو اگر خود را از نگریستن در چنین آینه ای محروم کرده ایم سخت ضرر کرده ایم. آن هم به دلیل قضاوت های مشتی بی هنر که عالم و آدم را از پشت شیشه کبود سیاست زدگی می نگرند و چه دنیای حقیری دارند.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1839729منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: نویسنده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۳۷۹۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت «فرانتس کافکا» در جشنواره کارلوی واری
جشنواره بینالملی فیلم «کارلویواری» امسال برنامه مرور آثار «فرانتس کافکا» نویسنده بزرگ اهل چک و تاثیر او بر سینما را برگزار میکند.
به گزارش ایسنا، جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری امسال قرار است مروری بر آثار «فرانتس کافکا» نویسنده سرشناس و تأثیر او بر سینما را در برنامه ویژهای تحت عنوان «آرزوی سرخپوست بودن: کافکا و سینما» ارائه کند و در آن به تاثیر این نویسنده بانفوذ چک بر فیلمسازانی چون «اورسون ولز»، «مارتین اسکورسیزی»، «عثمان سمبن» و «استیون سودربرگ» بپردازد.
ژوئن امسال صدمین سال درگذشت کافکا است که در آسایشگاهی در شهر کیرلینگ اتریش درگذشت. جشنواره فیلم کارلووی واری به افتخار این نویسنده فیلمهایی چون «کافکا» ساخته سودربرگ، «محاکمه» ساخته ولز، «پس از ساعت اداری» به کارگردانی اسکورسیزی و همچنین «مستاجر» از رومن پولانسکی را به نمایش خواهد گذاشت.
به گزارش ددلاین، پنجاه و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم کارلوی واری از تاریخ ۲۸ ژوئن تا ۶ جولای (۸ تا ۱۶ تیرماه) در کشور جمهوری چک برگزار میشود.
«فرانتس کافکا» یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن ۲۱ روز سوم جولای سال ۱۸۸۳ در یک خانواده یهودی آلمانیزبان در پراگ، پایتخت جمهوری چک، متولد شد. او بزرگترین فرزند از جمع شش فرزند خانواده بود و زبان اولی که فراگرفت، آلمانی بود اما بعدها توانست زبان چکی را نیز بیاموزد. علاقهاش به زبان فرانسه، او را به آموختن این زبان کشاند.
کافکا پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشگاه آلمانی «چارلز فردیناند» در پراگ رفت و در ابتدا به تحصیل شیمی پرداخت؛ اما بعد از دو هفته رشتهاش را به حقوق تغییر داد و در سال ۱۹۰۶ موفق به کسب دکترای حقوق شد.
تا هنگام مرگ، آثار و سبک نگارش کافکا توجه کمی را جلب میکرد. وی پیش از مرگ، از دوست نزدیک و مدیر برنامههای ادبیاش، «ماکس برود» خواست تا تمام دستنوشتههایش را از بین ببرد.
«دورا دیامانت» که «کافکا» به او علاقهمند بود، تا حدودی این درخواست را اجرا کرد؛ اما حدود ۲۰ یادداشت و ۳۵ نامهاش را نگه داشت که البته در سال ۱۹۳۳ به دست گشتاپو افتاد. هرچند هنوز تحقیقات برای یافتن دستنوشتههای «کافکا» در حال انجام است.
تمامی آثار منتشرشده کافکا به جز چند نامهای که او در چک به «میلنا جنسکا» نوشت، همگی در آلمان نوشته شدند. کافکا سبک نگارشی منحصر به فردی داشت و البته این مسأله شاید به خاصیت زبان آلمانی برمیگردد که این امکان را به وی میداد تا از جملات بلند استفاده کند؛ جملاتی که برخی مواقع حتی به یک صفحه میرسید.
دو مساله مهم که دائما ذهن «کافکا» را به خود مشغول میکرد و وی را تحت فشار قرار میداد، رابطه نابسامان او با پدرش و مذهب یهودیت وی بود. ارتباط او با پدرش در بسیاری از آثارش تاثیر گذاشته و امروزه هم از مشخصههای بارز این نویسنده برای روانکاوی ذهن وی به کار میرود. یهودی بودن کافکا هم از دیگر عواملی بود که موجب میشد اکثر داستانهای او حول محور موضوع بیگانگی به نگارش درآیند.
منتقدان بسیاری سعی کردهاند تا آثار «کافکا» را در قالبهای فکری و عقیدتی خاصی قرار دهند، از جمله مدرنیسم و رئالیسم جادویی، و برخی تأثیر مارکسیسم را در آثار او مانند «قصر»، «محاکمه» و یا «در تبعیدگاه» آشکار میدانند. برخی دیگر اگزیستانسیالیسم یا آنارشیسم را سبک مورد استفاده «کافکا» میدانند.
شرححالنویسان معتقدند «کافکا» همیشه فصلهای ابتدایی کتابی را که در حال نوشتنش بود، برای دوستان صمیمیاش میخواند. «میلان کوندرا» بر این باور است که نویسندگان زیادی مانند «گابریل گارسیا مارکز» و «کارلوس فوئنتس» شوخطبعی سوررئالیستی کافکا را در آثارشان استفاده کردهاند. «ژان پل سارتر» و «آلبر کامو» دو نویسنده نامداری بودند که بیش از همه تحت تاثیر سبک ادبی خالق «مسخ» قرار داشتند.
«کافکاییسم» (Kafkaesque) اصطلاحی است برای توصیف موقعیتهای سوررئال، مانند آنچه در رمانهای کافکا رخ میدهد و وارد زبان انگلیسی شده است.
با این حال، خوانندگان آثار این نویسنده برای انتخاب یک اثر از او، باید توجه کافی به تاریخ چاپ کتاب داشته باشند؛ چراکه «کافکا» پیش از آنکه بتواند برخی نوشتههایش را برای چاپ آماده کند، درگذشت. بنابراین، رمانهای «قصر»، «محاکمه» و «آمریکا» همگی توسط مدیر کارهایش «مکس برود»، منتشر شدند.
فشارهای اجتماعی و افسردگیهای کافکا موجب شد تا او به بیماریهای متعددی مانند سل، میگرن و بیخوابی مبتلا شود. وضعیت وخیم او این اجازه را به او نمیداد تا بتواند به اندازه کافی غذا بخورد و از آنجایی که آن زمان درمان داخل وریدی هنوز کشف نشده بود، هیچ راهی برای تغذیه او نبود، تا اینکه سرانجام در سوم ژوئن ۱۹۲۴ در آسایشگاهی در منطقه کرلینگ نزدیک وین درگذشت.
پیکر این نویسنده روز یازدهم ژوئن پس از انتقال به پراگ به خاک سپرده شد.
داستانهای زیادی از کافکا به جا ماندهاند که از جمله آنها میتوان به «توصیف جنگ» (۱۹۰۴)، «مقدمات عروسی در ییلاق» (۱۹۰۷)، «تفکر» (۱۹۱۲)، «در تبعیدگاه» (۱۹۱۴)، «رییس آرامگاه» (۱۹۱۷)، «دیوار بزرگ چین» (۱۹۱۷)، «پیامی از سوی امپراتور» (۱۹۱۹) و «محاکمه» (۱۹۲۵). «قصر» (۱۹۲۶) و «آمریکا» (۱۹۲۷) اشاره کرد.
کانال عصر ایران در تلگرام